جدول جو
جدول جو

معنی یزدان داد - جستجوی لغت در جدول جو

یزدان داد(دخترانه و پسرانه)
داده خداوند، نام دختر انوشیروان پادشاه ساسانی
تصویری از یزدان داد
تصویر یزدان داد
فرهنگ نامهای ایرانی
یزدان داد(یَ)
نام دختر خسرو اول انوشیروان به نوشتۀ ابن بلخی. (از یادداشت مؤلف) : مادرش فیروز جشنده خمرابخت بنت یزدان داد بنت انوشروان. (فارسنامۀ ابن بلخی ص 25)
ابن شاپور سیستانی، یکی از دستیاران ابومنصور المعمری در گردکردن شاهنامۀ منثور ابومنصوری. (یادداشت مؤلف)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(زَ)
یزدان شناس. یزدان پرست. موحد. خداشناس:
زهی مظفر پیروزبخت روزافزون
زهی موحد پاکیزه دین یزدان دان.
فرخی.
و رجوع به یزدان شناس شود
لغت نامه دهخدا
(یَ دانْ)
مانند خدا. همچون یزدان در فضل و فیض:
اگر ذات تو یزدان وار فیض و فضل می راند
ضمیرم نیز نحل آسا شفای جان می افزاید.
خاقانی
لغت نامه دهخدا
(یَ)
دهی است از دهستان جعفرآباد فاروج بخش حومه شهرستان قوچان واقع در 37 هزارگزی جنوب خاوری قوچان و دو هزارگزی جنوب شوسۀ قدیمی قوچان به مشهد. آب آن از قنات و راه آن مالرو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9)
لغت نامه دهخدا